محمد حساممحمد حسام، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

زیباترین دلیل زندگی

تولد 3 سالگی

خوب گل پسرم 3 سال گذشت. 3 ساله اومدی شدی تموم زندگیمون. من و بابایی دونه دونه نفسایی که میکشیم به خاطر توئه. حسام جونم پسرم این سه سال برام خیلی شیرین بود. خیلی خیلی عاشقتم. بابایی جونش به جونت بستس.عمر من نفس من پسر من دوست من تولدت مبارک. ایشالله همیشه سبز سبز باشی.آرامش داشته باشی.به همه ی آرزوهات برسی. سربلند باشی و مایه ی افتخار ما. این عکسم چند روز پیش با هم انداختیم   خوب امروز برنامه ی جشن نداریم.الان می خوایم با هم بریم بیرون گشتی بزنیم. بعد عصری بریم یه عکس یادگاری بندازیم.و بعدش هر جا شما گفتی. اونوقت چون تولد وسط هفته س نتونستم مهمونی بدم.ایشالله پنج شنبه یا جمعه یه مهمونی میگیریم همه رو دعوت میک...
27 آبان 1392

محرم 92

تا که پرسیدم ز قلبم عشق چیست ؟ / در جوابم اینچنین گفت و گریست لیلی و مجنون فقط افسانه اند / عشق در دست حسین بن علیست   حسام کوچولوی من امسال محرم خیلی بیشتر از سالای گذشته منتظر محرم بود.منتظر دسته های عزاداری.قبل از محرم زنگ زد به حسن بابا ازش خواست براش طبل و زنجیر بخره. عاشق اوناس.دوست نداره کسی بهش دست بزنه. دیشبم با باباش رفته وسط عزاداری و طبل زده تا سر چهارراهمون. بعدم زنجیر زده.کیک خورده و برای خودش و من چایی گرفته آورده خوب قربونش برم امام حسین.امسال نذر داشتیم.نذرمونو دادیم کسی که نذری میپخت به غذاش اضافه کرد.خدا ایشالله قبول کنه نذر همه رو       امسال علی عمو هم نذرشو داده بیر...
20 آبان 1392

عید غدیر خم مبارک...

خوب حسام کوچولو از سال 89 تو خونه ی مایی و تو جشن عید غدیر شرکت داری حسام خان سید کوچولوی من عیدت مبارک   میر محمد حسام امروز چهارمین عید غدیری بود که پیشمون بود و به مهمونا عیدی میداد.قربونش برم دیشب به باباش میگفت به مامانی عیدی بده. ولی بچم یکمی سرما خورده حال نداره. همش غر میزنه.امروز از مهمونا پذیرایی می کرد میوه و شیرینی تعارف میکرد.نمک دون و چاقو میذاشت مامانی هم برای این لباسو که عکس تراکتور داره و عاشق تراکتوره رو براش خریده مامانم اینا هم شب میان خونمون. من عاشق عید قربان و عید غدیرم.حالا که یه پسرکوچولو هم دارم که همه به خاطرش این روز میان خونمون بیشتر دوست دارم این روزو. عید همگ...
2 آبان 1392
1